بچه ها شوهرم گوشیو برداشت برای طلاق به پدرم زنگ بزنه گوشیو ازش گرفتم

خواهر خدا خیرت بده فهمیدی من همه شرایط بد شوهرم با هم داره که بریدم کدوم شهری

از همین دارم میسوزم منم خیلی زنا دیدم شوهراشون باهاشون خوبه مثال خواهرای خودش زدم گفتم ببین شوهراشون چقدر باهاشون خوبن توام کمی تغییر کن گفتم خونه به اسمم نخواستیم خونه خریدنم نخواستم حداقل اخلاقت بهتر کن مستقل شو بچه دار شیم گفت تو حسودی یعنی جای اینکه به حرفام فک کنه واقعا حقه حرف رو می‌پیچونه به خدا دوس ندارم دیگه جایی بشینم مهمونی ای چند وقت یه بار پیش میاد میبینی یکی بچه تو راه داره اون یکی داره خونه می‌سازه اون یکی میگه دارم کلاس فلان چیز میرم اون یکی میگه شبا پیاده روی تا کجا میریم من مثه مرده ها هیچ حرفی ندارم فقط مجبورم لبخند بزنم

تو خواستگاری گفتم فقط اخلاق داشته باشی هیچی بروز نداد یه جوری گفت خوشبخت‌ترین میکنم و خودشو خوب نشون داد گفتم چه شوهر کردم 

دلی برای موندن به نظرتون مونده ناچارم 

چه جوریه اون ختمی میگی

فک میکنی دعا نکردم خیلی کردم خدا چرا با بنده های بدشه

یعنی چه کنم یعنی من با این همه توقع پایین و صبر یه زندگی با آرامش و احترام حقم نیس خیلی زنا چه توقع های بزرگی از شوهراشون دارن شوهراشونم زنا رو رو سرشون میذارن مشکل من اینه گیر آدم اشتباه افتادم الانم وقت جدایی هزار مشکل هست گیر کردم فقط امام حسین کمکم کنه

عزیز من بعد ۵ سال دیگه اصراری به موندن ندارم دو سال پیش رفتم خونه پدرم برای جدایی چند ماه موندم همش پیام داد برگرد تغییر میکنم من باور نکردم گفتم برنمیگردم مادرمم هر روز طعنه و نفرین گفت کاری بهت میکنم برگردی بعد گفتم امام رضا هر راه صلاحه پیش روم بذار بعد این حرف  ترک منزل زد منم پول وکیل نداشتم گفتم شاید صلاحه این همه اصرار کرد برگشتم برگشتم رفتاراش ۹۰درصد همون قبلیاس الان بعد ۵سال گفتم اگه میخوای زندکی کنی بیا تغییر کن با مستقل شدن شروع کن محکم گفت تا ابد همینجام برادرامو میخوام زن میشه دوباره گرفت منم گفتم اخلاق بد شرایط بد بی مسولیتی بی احترامی رو نمیتونم تحمل کنم طلاق ام میخوای بدی به خانواده ام نگو  طلاق بده وقتی نمیخوای ادم بشی چیکار کنم که میگه میگم گفتم امیدوارم بعد من زنی نصیبت بشه به بدی خودت بفهمی با من چه کردی گفتم اگه با زن دوم هم اخلاقت همین باشه صد در صد میره گفت برای اون تغییر میکنم گفتم من ۵سال به پات نشستم صبوری کردم حالا که ایراداتو فهمیدی برای من لج میکنی بسته آماده تحویل زن دوم بدم با اخلاق خوب 

یعنی چیکار کنم میگم ۳۵ سالمه شهر مام طلاق ننگه میگی چیکار کنم بین دو تا دره گیر کردم یا حسین کشتی نجاتی نجاتم بده تو رو خدا بچه ها سر نماز دعام کنین هر راه خیر و صلاحمه بشه راضی ام به رضای خدا دیگه نای جنگیدن ندارم فقط آرامش خیر و صلاح ولی نمیدونم آخر دو راه چیه زورم میاد عیباشو بهش گفتم برای دومی تغییر کنه من خونه پدر بسوزم تا پیر بشم