۹ماهمه شوهرم میره خونه باباش من مامانم بابام دوتا داداش کوچیکام تنها میشینیم خونه کسی رو نداریم بریم پیشش هیچ وقت عید تنها نبودیم این عید اونا بخاطر زایمان من نرفتن دلم بدجوری گرفته مث غریبه ها تنها میشیم خیلی سخته دلم برای اونا میسوزع
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خواهرم غصه نخور حالا چون بارداری من نمیخوام داستان تلخ بگم برات ولی سه ساله تنها تر از من توی عید پیدا نمیشه. ایشالله یکم دیگه نی نیت به دنیا میاد این حس های بد یادت میره
من طبقه بالای مادر شوهرم دوسال به خاطر پدر شوهرم قهر بودم و خونه نشین و تنهایی ولی حیلی خوب بود و راحت بودیم سه تایی کیف میکردیم مخصوصا روزای تعطیل دور هم بودیم