بابام خیلی آدم چرت و عوضییه
پسرخالمینا بعد ۴ سال اومده بودن بابام نرفت میوه اینا بخره
مامانم بیچاره خیییییلی خجالت کشید راه دوره خودمون نمیتونیم بریم
مامانم الان ۳ روزه بخاطر اون اصلا انگار ده سال پیرو شکسته شده افسرده شده
ولی بابای آشغالم تو این وضع بزور ازش رابطه میخاد
الان بخاطر روزه شب میره حموم از اون فهمیدم
الانم باز مامانم گفت برو اونور بابامم فوشش داد
خیلی دلم برا مامانم میسوزه بابام خیلی نفهمه خیلی زیاد
خیلی دقش میده
من الان بخاطر قصداقامت ک کردم مجبورم ده روز اینجا باشم زندگی خودم خییییییلی خیییییییلی زیاد داغونه حالام اومدم اینجا اینام اینجوری واقفا نمیتونم تحمل کنم این همه دردو تو دلم کاش نبودیم هیچوقت من و مامانم😭😭😭😭