2777
2789
عنوان

همفکری برای ازدواج

| مشاهده متن کامل بحث + 3969 بازدید | 84 پست

سلام خانم مجلسي عزيز مرسي كه وقتتون رو در اختيار ما ميگذارين،من ٥ ساله ازدواج كردم ولي هيچ تفاهمي با شوهرم ندارم ولي دوست ندارم ازش جدا بشم.چون از طلاق ميترسم و بخاطر اينكه موقعيت خوبي داره و الان زندگيمون به رفاه رسيده .ولي فك ميكنم داره عمرم تلف ميشه و افسرده هم شدم چكار كنم به نظر شما؟

سلام خانم مجلسی عزیز.ممنون میشم اگه به سوالم جواب بدین.به نظر شما چه دلیلی میتونه ی پسرو از ازواج با دختری ک دوست داره منصرف کنه.من به یکی از پسرای فامیلمون علاقه مندم و اون هم منو دوست داشته قبلا.خانوادش با من مخالف بودن و بعدم اتفاقات زیادی بینمون افتاده.من دوبار بهش پیام دادم.بار اول باورش نشد ک منم و خلاصه بهم گفت همه چیو تموم میکنه ولی 6 ماه بعدش با خونوادش اومدن خونمون البته من خیلی ازش دلخور بودم بهمین دلیلم بیرون نرفتم.بار دوم ک تقریبا 1/5 بعد از اون قضیه میشد بهم گفت ک برم پی زندگیم و دیگم بهش پیام ندم بدون هیچ حرف دیگه اس.تو اینکه منو میخاسته شک ندارم ولی نمیدونم چرا الان اینجوری شده.ب نظر شما من چیکار باید کنم؟تقریبا 7 ساله ک دوسش دارم.من 23 سالمه.اون 29

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سلام 

من حدود 6 هفته اس با خواستگارم تلفنی صحبت میکنم چون ما دو تا شهر مختلف هستیم ایشون از اول به من ابراز علاقه میکرد و خیلی مصمم بود برای ازدواج با من بعد از مدتی که من کم کم داشتم بهش عادت میکردم گفتم در زمان دانشجویی من خواستگار سمج داشتم ولی هیچ وقت بهش اجازه ابراز احساسات یا صحبت ندادم این قضیه هم ماله 6 سال پیش نمیدونم چرا انقدر براش مهمه میگه بهت اطمینان دارم اما این مسعله رو نمیتونم درک کنم کلا رفتارش عوض شد خیلی چیزا براش کم رنگ شد ولی به قول خودش داره تلاش میکنه همون ادم سابق بشه ارتباطشو با من کم کرده نمیدونم من چه جوری باید بهش کمک کنم یاخودمو بهش ثابت کنم حتی بهش گفتم بیا همه چیز رو تموم کنیم ولی قبول نکرد

ایشون فوق لیسانس و حسابدار 34 ساله و همه امکانات رفاهی برایشروع زندگی رو دارند و در خانوائه مذهبی بزرگ شدن

منم 27 ساله لیسانس و شاغل هستم

 سلام بنده 1 ماه پیش از طریق یکی از بستگانم ک همکارشو معرفی کرد و به خانواده و خودم معرفی کرد برا شناخت اولیه اومد منزلمون بتنهایی با بستگانم و بعد دیدن و خوشش اومدن خواهر و مادرشو فرستاد برا دیدنم ولی همین ک خانوادش آورده بود تو کوچه امون و از دیدن منزلمون ک موقعیت پایین تر از خودشون دارد و بعد دیدنم پسره شماره امو ب اصرار از بستگانم گرف تماس گرف و گف مادرش ناراضی بخاطر سطح فرهنگ مامانم ک لهجه داشته و موقعیت مادری امون پایین تره گف یه هفته تا 10 روز زمان بدم بهش ک راضی اشون کنه الان 2 هفته اس دیگه تماس نگرفته اصلا خواستم ببینم میتونم تماس بگیرم من باهاشون؟و اینکه هردو کارشناسی ارشد هستیم و خانواده هامون فرهنگی هستند و اعتقادی و مذهبی شبیه همیم نگرانم تو رو خدا راهنمایی کنید و ایشون گف خانواده اشون حساس اند تو زمینه عروس گرفتن ایشون 35 سال و من 28 سال دارم

با تشکر

توروخدا جوابمو بدین احساس کردم خیلی خوده پسره خوشش اومده ازم نمیدونم چیکار کنم

سلام خانم مجلسي من حدود چهل سالمه با آقايي رابطه دارم كه ايشون همسن من هستن هيچ حرفي از ازدواج نميزنن من همش هستم زنگ ميزنم ميدونم به جايي نميرسم با ايشان دوست دارم رابطه مو تموم كنم ولي نميتونم خيلي نياز به يه مرد دارم كلافه شدم هر روز بهش فك ميكنم ....!!!!خسته شدم دلم ميخواد تموم بشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   honye_ella  |  6 ساعت پیش
توسط   vittozahra  |  6 ساعت پیش