من ۱۰ساله ازدواج کردم شوهرم به حدی تحت تآثیرخانوادش بود که دوبارمیخواستم طلاق بگیرم.جاریم ازجاری تو بدتربود توی جمع مسخرم‌میکرد ومنم میریختم توی خودم‌ونمیتونستم جوابشو بدم بخاطرهمین میشدعقده وهمیشه عصبی بودم ودعواداشتم..خجالت رو بذارکناروهرچی بهت گفت توهم بالحن خودش جوابشو بده نه بادعوا وبددهنی..فقط یه باربزنی توی ذوقش یواش یواش ازت دست برمیداره..الان شوهرم بدون مشورت بامن حتی خونه ی مادرش نمیره ..اولش عصبانیتمو سر اون خالی میکردم.ولی الان جلوجاری وبقیه شوهرمو کردم یه بت که میپرستمش..اینجوری شوهرم شده پشت وپناه من نه اونا
ببین جاریت داره از سکوتت سواستفاده میکنه، اگه میخوای لجش دربیاد خیلی باهاش سرد برخورد کن ازهمون اول ، بعد اگه یوقت چیزی بهت گفت فقط نگاش کن یه پوزخند بهش بزن و روتا اونور کن، ودوباره رو به بقیه ادامه حرفت بزن، اینجوری خیلی لجش درمیاد، حتی این حرکت از صدتا فوحشم بدتره براش،
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
