نزدیک 1سال و نیمه اومدم خونه پدرم واسه طلاق بخاطر اعتیاد شوهرم بیکاری بی پولی خودم کارمیکردم همه چی بامن بود خسته شدم الان همش میگه بهم فرصت بده ماباعشق ازدواج کردیم اعتماد ندارم فرصت بدم ازطرفی هم دوسش دارم ازیه طرفی هم میگم چشم رو همه چی ببندم فقط به خودم و آینده فک کنم