دلم نمیخواد سال نو برم خونه پدرشوهرم

تموم شد دیگه کجا میخوای بری

خب نرو 

چرا

دلیلت برای نرفتن چیه ؟ من بهت میگم برو بخاطر دل همسرت برو، من دلم خونه از دستشون ولی با همسرم میرم یه گوشه می‌شینم اون معاشرتشو می‌کنه دلتنگیش برطرف میشه و میام،بخاطر اینکه خاطرش برام خیلی عزیزه و بد بودن اونا رو به پای همسرم نمی نویسم،اونجا هم تا کسی ازم چیزی نپرسه حرفی نمی‌زنم سرم ب کار خودمه یا تو لپ تاپم یا گوشی یاکتاب،خودشونم می‌دونن من چه حسی بهشون دارم ولی امان از تظاهر ب خوب بودنشون

عیدم تموم شد دیگه هرچقدرم بد باشن بالاخره پدر و مادرن چشم انتظارن سرسال نو بچه شون و خونوادش در خونه شونو وا کنن برو دل یک پدر و مادر رو شاد کن فقط به این فکر کن

گلم بیا تاپیکم منم همین مشکلو دارم کمکم کنید 

انرژی منفی دارن برات 

دوری کن

محبت داری عزیزم، دوساعت فاصله دارن با ما،اما من اگر مثلا یک هفته برم فقط یکی دو وعده برای شام نهار میرم شب نمی مونم میرم خونه پدریم، ببین اونا وعده خونه دادن حتی به پسر خودشون و خب خیلی سختی کشیدیم من کلا فقط یه بار به روشون آوردم دیدم اوه چقدر با معیار انسانی فاصله دارن و چقدرررر گردن گیرشون صفره،برای همین نشستم با خودم فکر کردم الان وقت جنگه یا فاصله گرفتن دیدم گزینه دوم بهتره،بخاطر این آقایی که همه زندگی و الویت اول زندگیمه،همینکه خیلی باهاشون قاطی نمیشم تنبیه هرچند کوچیک،و خب بهترین قاضی خداست من نمیتونم یقه همسرمو بگیرم نه نرو اگه رفتی حلالت نمیکنم اینا به ما بد کردن،پدر و مادرشن حتی اگر در حقش کوتاهی کردن اون اندازه من دلگیر نیست ازشون،بذار همسرت بره دیدنشون و درباره این موضع سکوت کن،اگز مجبوری بمونی چند روز هم سرخودتو گرم کن که خیلی حرف نزنی باهاشون ن اینکه اخم کنی فقط کمتر حرف بزن و فاصله رو رعایت کن

ببین چقدر همسرت دوست داره که نمیتونه بدون شما جایی بره،قدرشو بدون باهاش برو بذار حالش خوب باشه 🌿ازتون ممنونم بله متاسفانه دوره زمونه جوری شده که بدون حمایت بزرگترا سخته ساختن یه زندگی،اما قطعا اگر خدا واسه آدم بخواد شدنیه،چه کنیم نمیشه با خانواده همسر سر جنگ و دعوا داشت تهش فرسودگی خودمونه،ممنونم ازتون امیدوارم برای شما هم بهترین ها اتفاق بیفته عزیزم 💟