وقتی میدونی طرف حاملس و دست تنهاس
بخدا از صبح دارم میشورم و میسابم
هنوزم کلی کار دارم بعد طرف میگه ساعت ۷ میایم ک ۱۰ بریم خوب وقت شام اخه چی بگم من بشما اینجوری عید دیدنی نیاینننننن حالا من گفتم لگر موندن شام از بیرون میگیرم توان ی سالاد درست کردنم ندارم بخدا
ولی همین جمع و جور کردنه انقدی بهم فشار اورد ک حس میکنن دارم عادت میشم 😭😭😭😭 تازه میوه شستن مونده
چقدر بی درک و فهمن😐
حق داری عزیزم دوستی خواهری کسی نداری بیاد کمکت؟
وای به خدا منم همینم با زبون روزه دو سری مهمون شام داشتم یه بار ۲۴ نفر یه بار هم ده نفر الانم اینقدر حالم بده دارم از گشنگی میمیرم له افتادم رو زمین‌نمیتونم تکون بخورن
وقتی گفتن ۷میان وتا ۱۰ هستن یعنی برای شام میان چون تایم شام دیگه
کاش یه بهونه میوردی نمیومدن.. بعضیا اصلا درک ندارن منم با دهان روزه از صبح دارم میشورم و میپزم شب مهمون داره میاد خب وقتی من اعلام کردم تو فامیل که چون ماه رمضونه جایی نمیرم خب منظورم اینه شماها هم نیایین دیگه😣
الان بیانم میخان ابراد بگیرن ما اومدیم این خونه فوری من باروار شدم خیلی جمع و جور کردم ولی چون مرد نبود دست تنها بودم سخت بود ی سری چیزا سرجلش نبود بخدا از ۱ ک زنگ زده تا خود الان داشتیم میشستم و جابجل میگردم
