قرار بود ساعت 11 بریم مشهد شوهرم مامان بزرگم و منو کتک زد بعد رفته بود خونشون صحبی رفتم که بگم پاشو بریم مشهد مادر شوهرم هم هر چی حرف بود بارم کرد داشتم جوابش میدادم شوهرم زد تو دهنم گفت بیا بریم به مامانم زبون درازی نکن بعدش هم نمیتونم اصلن حرف بزنم قلبم درد میکنه کسی نیس زنگم بزنهه😭😭😭😔
توروخدا جون مامانت کمکم کن بهش فکر نکنم من به کمکتون نیاز دارم وگرنه باز کار دست خودم میدم
به حرف مادربزرگت گوش کن ،اون سفرهم جز چنگ واعصاب خوردی چیزی برات نداره کنسل کن ،خونه مادرش نرو ،اونه که به تونیاز داره نه تو ،بجای منی بی محلی کن ندید بگیرش ولی دهن به دهن باهاش نیا