خانوما لطفا کمکم کنید
مامانم از تیرماه با یکی حرف میزنه توی محل کارشون باهم هستن،این آقا متاهله و خانومش خیلی اذیتش کرده متاسفانه عاشق مامانم شد،میخواست خودشو بکشه مامانم خیلی کمکش کرد من در جریان همه چیز بودم،مامانم مثل مشاور باهاش حرف زد الان اون آقا به کمک مامانم فوق لیسانسشو گرفت خونشو عوض کرد و... میخوام بگم واقعا داشت به بیراهه میرفت که مامانم نزاشت
امروز کلید میخواست بگیره اداره ها باز شده و دست مامانم بود
مامانم گفت میرم کلیدو بدم بهش و بیام،رفت ۲۰ دیقه بعد برگشت منم عصبانی شدم درو کوبیدم مامانم اومد کلی فوش داد بهم و درو ۱۰ ۲۰ بار محکم کوبید گفت رو من درو میبندی😑مثل روانیا شده دود واقعا
هرچیم میگم به مامانم میگه تو چرا با اون پسره حرف میزنی میری بیرون(با یعنی پسری حرف میزنم من خانواده اون در جریانه کلا منم مامانم میدونه فقط بابام خبر نداره)
هرچی میگم ربط میده به اون کلا،میگه تو ۲ساعت میری بیرون من چیزی میگم😭
کمکم کنید و زخم زبون نزنید