سلام وقت بخیر امشب با پسری که پارتنرم هستن دعوام شد. اول هی از اکسش می گفت بعد گفتم نگو و بعد بحث آشتی کردیم. گفت حالش گرفته گفتم بمونم حالش خوب بشه . بعد به ابحی از این ابحی ها داره که او دانشگاه مون آشنا شدن
بذار عزیزم
خب بعدش
قبل من باهم آشنا شدن. بعد بهش پیام داده دختر کجایی و اینا. دلم برات تنگ شده. بعد پسر گفته سفرم و بیام برم دوچرخه سواری.
گفتن باهم برن دوچرخه سواری. بعد این هیچی قرار بود از رابطه ما کسی تو دانشگاه نفهمه بهش گفته . بعد یه پروژه تحقیقاتی هست گفتم پارتنرم هم ببرم . دختر رو هم گفتم به نیاز بود فعلا بهش نگو . رفته به دختره گفت
ببین پسری ک با ی دختر دوسته مثلا آبجیشه اعتماد نکن ب درد چس تومن هم نمیخوره چ برسه وقت و انرژیتو بذاری ک ی روز باهات ازدواج کنه
من دیدم از اینا واقعا هرزه و کثیفن
مخصوصا ک یارو از اکسش جلوت تعریف میکرد یعنی دیگه ته کثافتاس
چت ها پاک کرد چون ترسید تو دانشگاه پخش کنم
من یه داداش داشتم مثل خواهرش بعد دختری خواست منو فروخت بهش 💔😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
