مراسم ختم پدرم جمعیتی میومد ومیرفت که مسجد همش پر و خالی میشد پدرم پولدار نبود آدم سرشناسی هم نبود اما خیلی آدم خوبی بود همیشه فکر میکردم فقط من متوجه میشم بابام چقدر خوبه اما مراسم ختمش خیلی شلوغ بود همه با دلشون اومده بودن با اینکه اصلا اعلامیه جایی نزده بودن فقط فامیلامون رو درشون زده بودن خیلی غمگینم بابام خیلی مظلومانه رفت احساس میکنم خدا بهم نامردی کرده