بچه ها من زندگی برام سخت شده, همسرم کنترل رفتار نداره
ازدواج دوم هست و یه پسر دارم
یه مرد بداخلاق و شرور،تا پاشو میزاره خونه دعوا راه میندازه
حال خودمم خوب نیست،روز اول عید اومدیم خونه پدرم من مریض شدم با کاراش،خودش قهر کرد رفت
تا الآنم خبری نگرفته
فردا میخوام برم خونمون پسرم میگه مریم من از بابا میترسم،اینحام دیگه نوبت مامان کنه مهمونی بدعچه برام سخت شده