2777
2789
عنوان

غمگینم

323 بازدید | 19 پست

سلام بچه ها من از وقتی رفتم سونوگرافی بهم گفتن بچت دختره خیلی غمگینم اصن نمتونم شاد باشم. هفته 12 گفته بود پسر منم اسمشو انتخاب کردمو فک کردم پسره باهاش حرف میزدم به اسم صداش میزدم. حالا انگاری اون پسر رو از دست دادم نمتونم خودمو با واقعیت رو به رو کنم .

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خواهر منم از اول حس میکرد دختره بهشم گفته بودن دختره نی نی ولی بعد به طور قطعی که گفتن پسره تا چند روز دپرس بود آخه ما خانوادگی عاشق دختریم همه نوه ها هم پسر شدن 

ولی الان میگه با اینکه دخملی دوست دارم هنوز ولی پسرمو با هیچ دختری عوض نمیکنم 

حست طبیعیه

بیخیال عطرهای گرانقیمت... آدم ها باید بوی معرفت بدهند...

میدونم غمگین باشم روش اثر منفی داره تا قبلی که برم سونو تکوناشو حس میکردم اما الان مظلوم شده صدای قلبشم رفتم گوش بدم خانوم ماما کلی گوشیو رو شکمم چرخوند تا بلاخره یه صدای خیلی ضعیف از حرکات و قلبش شنید مامانم میگه اون قهرش اومده نکن اینکارو ولی جدا دست خودم نیس فک کنم افسرده شدم :(

عزیزم فرقی نداره دختر پسر نداره ک انشالله قدمش مبارک باشه

روزی ک رفته بودم سونو بدم ببینم بی بیم جنسیتش چیه یه خانمی بود چون فهمیده بود ک بچش دختره از شدت ناراحتی داشت منفجر میشد دکتره انقدر بهش غر زد ک تو این دوره زمونه ک بچه دار شدن سخته حالا تو ناز میکنی ک چرا بچم پسر نیست

دختر نفس مامانه👪

❤️همسر و دو فرشته ی زیبایم بودنتان ابدی❤️

عزیزم من هم پسر دوست داشتم نه ب خاطر تفکرات قدیمی ب خاطر روحیه خودم گ با پسر سازگارتره.بچم هم پسره.روزی ک رفتم برای سونوی سه بعدی تو 7 ماهگی دکتر گفت دختره قلبم وایساد آخه کلی باهاش حرف میزدم و اتباط برقرار کرده بودم باهاش بعد گفت نه پاهاشو بسته پسره

پسرکم دنیایم با وجودت همرنگ چشمانت آبیست

وای تارا جون منم بخاطر تفکرات مرسوم نمیگم مسئلم اینه که اصلا نمتونم با دختربچه ها ارتباط برقرار کنم غصم شده چجوری درکش کنم روحیه خودم خیلی پسرونس موقع خودمم  فامیل همه پسر داشتن از اول با پسرا بزرگ شدم.

عيب نداره بعديش ايشالا پسره!

مثل من

ولى وقتى دخترمو باردار بودم همه از مادر شوهر پدر شوهر گرفته تا خانواده خودم هوامو داشتن بهم ميرسيدن حالمو ميپرسيدن كارامو انجام ميدادن ولى سر اين يكى از وقتى فهميدن پسره همه ى عالم با من چپ افتادن خيلى اذيتم ميكنن همه كارامو خودم كردم با يه بچه كوچيك وقت زايمان هيچ كس از فاميل نيومد ملاقات بغير از مادرشوهر و مادر پدر خودم 

ولى خانواده شوهر و مامان باباى خودم صد در صد پسر دوستن نميدونم چرا اينجورى ميكنن!

آرزو میکنم که به آرزوت برسی 🥰
عيب نداره بعديش ايشالا پسره!مثل منولى وقتى دخترمو باردار بودم همه از مادر شوهر پدر شوهر گرفته تا خانواده خودم هوامو داشتن بهم ميرسيدن حالمو ميپرسيدن كارامو انجام ميدادن ولى سر اين يكى از وقتى فهميدن پسره همه ى عالم با من چپ افتادن خيلى اذيتم ميكنن همه كارامو خودم كردم با يه بچه كوچيك وقت زايمان هيچ كس از فاميل نيومد ملاقات بغير از مادرشوهر و مادر پدر خودم ولى خانواده شوهر و مامان باباى خودم صد در صد پسر دوستن نميدونم چرا اينجورى ميكنن!


بعد چندسال دوباره باردار شدی عزیز؟بقول خودت چقد عجیب. ولی شاید چون همیشه به بچه اول توجه میکنن همه. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز