من امسال کلاس هفتمم مامانم میدونست که من بزرگترین ترسم طلاقشونه برا همین موقعا مون تیز هوشان تهدیدم کرد که اگه قبول نشم طلاق میگیره منم قبول نشدم ولی ما چند روز پیش به یکی از شهر های دور و برمون رفتیم برا خرید فقط دو شب اونجا بودیم ولی از وقتی برگشتیم مامانم دعوا داره دیروز با دعوای مامان و بابام بیدار شدم ولی گوشامو گرفتم چیزی نشنوم امروز بابام بیدارم کرد از سر ویس که اومدم دیدم داره حرف طلاق و اینا رو میزنه من خودم ۱۳ سالمه دو تا داداش دارم یکی ۴ سالشه یکی ۲۳
چند دفعه هم همین جوری بابت پول مامانم دعوا درست کرد و هر دفعه به کل خانواده پدریم جلو بابام فوش میده البته بابام فقط سکوت میکنه امروز که دیدم دعوا میکنن رفتم پایین صداشون نشنوم بابام اومد گفت با کی میری زندگی میکنی؟
دعوا هاشون سر پوله من هم مامانم هم بابام کارمند هستن و خانواده ی متوسطی هستیم بابام هم به مامانم جدا پول میده همیشه با اینکه مامانم خودش حقوق بگیره ولی بازم مامانم ناراضیه
واقعا چرا؟
چرا باهم ازدواج میکنید و بعد وقتی۳ تا بچه دارید طلاق میگیرید؟
چکار کنم من هر کاری هم بکنم اونا کار خودشونو میکنن حس میکنم ایندفعه جدیه نمیدونن وقتی که میبینم بعد یه دعوا باهم خوبن چقدر خوشحال میشم
چکار کنم الان آروم شم؟