2777
2789
عنوان

شما ام زود گریتون میگیره؟

124 بازدید | 14 پست

سلام دوستان 

من کلا هر اتفاقی یا هر بحث کوچکی که میشه خیلی زود گریه میکنم 

همش ضعف از خودم نشون میدم 

چیکار کنم که اینجوری نباشم؟

این کاربری دست ۲ نفر میباشد🌹ممنون میشم برای حاجتم یه دونه صلوات بفرستین❤️🌹

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وایییی فک کن من تو جمع اینجور میشممم

 ازین میترسید که چون ۲۸ سالتونه ۴ سال برید دنبال علاقتون وقتی تمومش کردید بشه ۳۲ سالتونه؟😵‍🤯 شما چه اون رشته رو بخونید چه نخونید چند سال دیگه میشه ۳۲ یا حتی ۴۰ سالتون🤫 پس چرا وقتی قراره در هر صورت بشه ۳۲ سالتون هدفتون رو دنبال نکنید😉🙃    

ببین منم یه دوره اینجوری بودم یه دوره هست توی بیشتر از یک من اونو دیدم با یکم یوگا و تراپی الان اوکی ...

مرسی از راهنمایبت

این کاربری دست ۲ نفر میباشد🌹ممنون میشم برای حاجتم یه دونه صلوات بفرستین❤️🌹

من حتی فیلم هم نمیتونم ببینم روز تولدم بغض میکنم روز عروسی یا عقد مادرو فرزند همو بغل کنن گریه ام میگیره سال میخواد تحویل بشه بغض میکنم کلیپ احساسی ببینم گریه ام میگیره ملاقات مریض برم بیمارستان حالش بد باشه یا درد داشته باشه گریه ام میگیره من هیچی بدرد نمیخورم ،😭😭😭

من تو دانشگاه هم گریه میکردم🙈

 احمق‌ها به همین راحتی اداره می‌شوند  استالین دیکتاتور روسیهً ،خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند. پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی می‌افتد" او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانه‌های گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود می‌کشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب می‌کرد و قدم به قدم همراه او بود!!استالین گفت:مشاهده می‌کنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من می‌آید  احمق‌ها به همین راحتی اداره می‌شوند!

قبلنا اینجوری بودم ولی الان انقدر سختی کشیدم که دیگه گریم نمیگیره فقط انگار یه چیزی توی دلم میشکنه و یه غمی روی غمای دیگم تلنبار میشه و اینکه تبدیل به خشم و عصبانیت میشه

یکی را داده ای صد ناز و نعمت  یکی را نان جو آغشته در خون
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز