چندساله تو رابطم باهاش و خیلی همو دوس داریم ،مامانامون در جریانن،تا چندماه پیش مامانش خیلی رفتار خوبی باهام داشت،ولی الان چندمدته که مخالفه من و پارتنرم همو ببینیم و دلیلشم اینه که حس خوبی نسبت بهم نداره🥲از وقتی فهمیدم حس خیلی بدی نسبت به خودم دارم..چطوری باید رفتار کنم؟اخه اولاش یه کارایی برام میکرد که من واقعا مونده بودم که چرا اینقدر باهام خوبه و بهم میگفت تو مثل دخترمنی..ولی الان حتی نمیدونم چیکار کردم که راجبم اینطوری گفته..
بهونه ی پسرس
حس خوبی ب خواهر زادش داره لابد
خواسته پسرشو بکشه بیرون دیگ غدا خورده به اندازه کافی
پسره خودش بهت گفت؟
یا مادرش مستقیم به خودت گفت
ب کتف چپت،من بودم جدا میشدم وگرن بعد ازدواج انقدر دخالت میکنه و اخرش گند میزنه ب همه چی
شک نکن پای ی دختر خاله وسطه🥱😦
چند سال الکی تو رابطه موندی یا پسره زده شده خودش جرات نمیکنه بگه یا دید مامانش منفی شده دیگه
خب مگه حسِ مامانش مهمه؟
نقش پارتنرت اینجا مهمه
من بودم به پارتنرم میگفتم برام مهم نیست برای تو چی؟
اگه بخاطر حسِ مامانش 🙄 دچار تردید شده هرچه زودتر تموم کن این رابطه رو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
