دیشب خواب دیدم باردارم و خیلی خوشحالم اما سینم پره شیر بود و میچکید با خودم میگفتم من ک اوایل بارداریمه چرا اینجوری شدم آخه ،تااینکه نمیدونم یه آقایی یا شوهر اینو دقیق یادم نیست بهم گفت انقد بچه میخواستی حالا اینهمه شیر داری چرا سیرش نمیکنی گفتم من حامله ام هنوز ب دنیا نیومده یهو دیدم ی پسر بچه شیرخواره ک حس کردم از گرسنگی بی تابی میکنه بچه منه انگار ک من هم حامله بودم هم ی بچه شیر خوار دارم خلاصه من بهش شیر دادم اما نخورد تا اینکه همسرم تست کردن و گفتن خب معلومه ک نمیخوره خیلی تلخه
تعبیرش چیه ذهنم خیلی مشغول خوابم شده🥺