یهو یادم افتاد جوون تر که بودم پدربزرگ دوست پسرم فوت کرده بود.دوست پسرم از یه استان دیگه بود من از یه استان دیگه . تا ۴۰ روز سیبیلامو ابروهامو نزدم . لباسامم در نیاوردم مشکی پوشیدم🤣🤣🤣🤣🤣آخر سر مادر و مادر بزرگ و خود دوست پسرم از اون سر ایران پاشدم اومدن منو از عزا در اوردن🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣