سلام امروز رفته بودیم باغ بابام اینا ب شوهرم هرچیزی گفتم بگیره خودشو زد ب اون راه هیچیم نگرفت اونجاهم ک رفتیم هیچ کاری نمیکرد ب شوخی میگف بلد نیستم درحالیکه وقتی با خونواده خودش میریم همه کارارو خودش میکنه دیگه ازین کارش خسته شدم منم گفتم کاری باهات ندارم فقط منتظر نتایجش باش خیلی دلم ازش شکست