قراربود بعدازظهربریم خرید وچون بهش گفتم سالگردمونه گفت شامو بیرون بخوریم و...ساعت ۳زنگ زد که من وبچه ها بریم خرید بعد بیاد دنبالمون،منم گفتم کاردارم بعد که اومدیم میریم که ناراحت شد وقطع کرد
ول کن ..اینکه چیزی نیست .
منم به کارام مشغول شدم وظرفاروشستم وجارو زدوم و اماده شدم،ساعت ۵بهش زنگ زدم که ما حالا بریم یانه که گفت صبرکنین خودم بیام
نمونه مرد لوس و قهر قهرو
شاید پول نداشته
برا چی باید ناراحت شه
تو باید ناراحت شی دست پیشم میگیره
خلاصه ساعت ۶اومد خونه هنوز نیومده کای خرف بارم کرد که توبامن لج داری چرا یه حرفی میزنم گوش نمیدی
منم هیچی نگفتم،رفت دوش گرفت اومد بیرون گفتم آماده بشیم با حالت بدی گفت نه نمیریم
منم خیلی ناراحت شدم رفتم اتاق بچه ها نشستم گریه درم قفل کردم
کسی نیست ؟؟🥺
ادامه داره هستین بذارم؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
