شوهرم با کل خونوادش قطع رابطه س . هیچ دوستیم نداره . بخاطر همین صبح تا شب چسب منه . هنوزم عقدیم . خواهرم از شهرستان اومده خونمون همش دعوا دارم . شوهرم همش میگه من تنهام من تنهام .میخوام ۲ تایی با خواهرم بریم بازار میگه منم میام . هرجا میخوایم بریم میگه منم بیاد . شوهر خواهرمم ی ادم عنیه ک مشکل روانی داره خیلی غیرتیه بدش میاد شوهر من بیاد باهامون . یا بیاد خونمون .. خود شوهر خواهررمم خواهرمو میزاره خونه مامانم و میره . الان مث سگ گیر کردم بین اینا واقعا عیدها میشه زهر مار من . از اینور شوهرم غر میزنه منو تنها میزاری خونوادت مهمه برات از اینور نمیتونم بیارمش خونه مامانم از دست شوهر خواهرم ک دعوا نکنه با خواهرم .