سلام امشب بعد از چندددد وقت مادرشوهرم شام دعوتمون کرده بود باغشون تا رفتیم دختر خواهرشوهرم و دختر جاریم که هز دختر من دوسال بزرگترن تا دیدن رفتند و بعد هز ۱۰ بیست دقیقه اومدن و با احوال پرسی کردند ولی بچم اصلا اعتنا نکردند در صورتی که دخترم لصلا باهاشون هیچ مشکلی نداره ولی همون سالی یه بار یا دوباری که همو میبینن اذیتش میکنند و اعتناش نمیکنند تا اخر مهمونی همینطور بود و سر سفره قاشق دخن هم نیکردند تا لج دختر منو در بیارن منم هیچی نمیگفتم که نگن نگا نو بچه ها دخالت کرده وبی تا شام خوردیم سریع حاضر شدم و اومدم خونه چون واقعا من به جا بچم اذیت میشدم دخترم ۱۱ و اونا ۱۳ ساله هستن.....شوهرم اومدیم که گفتم نیگه بهش یاد بده سیاست داشته باشه و براش مهم نباشه ولی بچم اصلا انگار نه انگار باز دفعه بعد میبینتشون میره سمتش
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چون خودم تک دخترم خیلیییی سختمه این حالت ها رو میبینم و درکش میکنم ....بچم تو خونه با بچه کوچیکمه و جای مادر خودمم که میرم تنهاس ولی این سمت که میریم پر بچه ان ولی اذیتش میکنند و اعتناش نمیکنند و من به خاطر اون جزر میکشم و دلم میخاد همون جا بلند شم ولی بعضی موقعها شرایط نمیزاره حرفی بزنی و کاری کنی....یه چیزیم که هس دختر من از اونا خیلیییی سر تره ولی بازم بهش بی محلی میکنند نظرش شما چیه از سر شب فکرم درگیره به نظرتون چه جور تربیتش کنم که براش مهم نباشه