راهنمایی ک بودیم
اولین روز مدرسه بود و همه سر صف
بعد هر پایه باید صف رو حفظ میکرد و همونطوری از پله ها میرفت بالا تا بره سرکلاس
منم فاز گنگ برداشته بودم و فک میکردم خیلی خفنم
اصلا جلوی پامو نگا نکردم
اولین پله دومین پله...
پامو بردم بذارم رو چهارمی ک شترق لیز خوردم و با نشیمنگاه خوردم زمین
خیلی سمی بود و بچه ها جر خوردن ولی من ب روی مبارک نیاوردم