بیاین از خواستگارای باحالتونننن بگیننننن
از اونا که دوساعت نشستین به کارشون خندیدین🌱🤣
نداشتم تا حالا به من بخندید
گریه داشتن نه خنده
همسایمون گفت یکی میخاد بیاد خاستگاریت اگه قبول میکنی بگم بیاد حتی معرفی هم نکرد که کیه
خاستگار باحال نداشتم ولی شوهرم اومد خاستگاریم همون موقع شیرینی که اورده بود خواهر بازش کرد و چنگ زد بهش گفت اخ جون شیرینی بعد هم از جلوی شوهرم رد شد😂😂تا الان مسخرش میکنم
خواستگار با حال تبدیل میشه به شوهر
من و شوهرم فرستادن برید اتاق حرف بزنید مانتوی آزمایشگاه منو پوشید تو اتاق برام می رقصید
این در حالی بود که پیش بزرگترا از خجالت سرش چسبیده بود به شکمش
یارواسکله بزورر اومده خواستگاری ازتهران اومده شمال ی چن روز بامن صحبت کرد گفتم فعلا نیاین لطفا یهو من نبودم مامانم بود خونه دید اینو ننش اومدن خونه ما فقط خیابونمون بلد بودنا ادرس پیداکردن اومدن بعدمامانم گفت دخترم نییت گف میریم فردامیایم اومدن پسره قدش تاشونه منه دایی خودش میخنده میگ فلانی قد خانم از تو بلندتره بعد میگ خیلی ارایش کردی من ازدخترای قرتی خوشم نمیاد من دوست ندارم زیاد بیای شمال سالی دوبار میارمت اعتماد بنفسی ک این بشرداشتتتت هیچکس نداشت اخه اسکل ببین قبولت میکنم اخرشم مامانم گفت نه دست بردار نبودن ک هی ننه خواهره توروخدا راضی کنین دخترتونو پسر من عاشق شده فلانه😕
شیرینی نون خامه ای آورده بودن
وقتی رفتیم تو اتاق میگفت خانم فلانی ترخدا رفتیم بیرون از اون شیرینی خامه ای ک ما آوردیم بیارین برای پذیرایی😂😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
