نزدیک یک ساله ک بابام ترکمون کرده مامانم عصابش بهم ریخته و خودم تو اوضاع بد سلامتی تمام گردنم و شونه هام گرفته
از یه طرف تا صدام یکم در میاد از درد مامانم میگه منم درد دارم فکر میکنی فقط خودت درد داری و ... الآنم همین شد رفت نشست گریه کرد.. همیشه ادمو مقصر میکنه سر هیچی و خودشو میزنه به مظلومی نمیدونم دیگه چیکار کنم