روزی دو تومن درمی‌آوردم 😂 سالی که گذشت بخاطر وضع مالیم شروع به دستفروشی عینک آفتابی کردم تو یه خیابون معروف شهرمون البته تو یه جای خلوت همون خیابون چون اون جا پر دستفروشی و باید برای جا دعوا کنی و من راستش روم نمیشد
باورتون نمیشه روز بود دوملیون درآوردم نمیگم همش چون خیلی باهام دعوا کردن ولی
روزی هفتصد هشتصد در می‌آورم تازه من یه میز کوچولو داشتم و و تو نایلون بارم رو میاوردم میچیدم دلیلی که ادامه ندادم این بود که چون ماشین نداشتم خیلی سخت بود با دست خالی هم میز بیارم هم بار و هم سوار تاکسی بشم
کار عیب نیست
از دو تومن چقدر براتون سود خالص داشت؟
متلک نمینداختن ک دختری
از کجا بار می آوردی!؟
منم دستفروشی کردم ادویه می‌فروختم
اما هیچکس ازم نمی‌خرید😔
نزدیک عید بود خیلی بی پول بودیم
پدرم کارش خراب بود
مادرمم خیاطی میکرد ولی سخت بود
خیلی سخت
پس خیلی خوبه منم تولید کننده خونگی هستم اسکرانچی ساتن و کلاه خواب ساتن و چشم بند و روبالشی ساتن ابریشم
منم بساط میکنم🤩💸
من روم نمیشه
پسر هستم
تو صنعت شاغلم
همیشه با مدیر عامل و... میرفتم جلسه و...
خلاصه رفتم ی پروژه ی دیگ
نیرو نداشتیم مدیریت گفت اگ‌میشه همکاری کن منم گفتم باشه...
خلاصه لباس خاکی خاکی جلو مردم...روز اول سختم بود
ولی روز دوم سینه سپر کردم
خلاصه هر کاری ک فک کنید سخته
کافیه یکبار انجام بدین
تابوی ذهنتون میشکنه
راستش منم بهش فکر کردم...
