با یکی ک مست کرده بود هم صحبت شدم
یکی از رفیقامه خونه ابجیمم اونم اومده بود بعد مست شد
ی چیزایی توو مستیش یادم داد
اول اینکه از هیچی نترسم (من ادم ترسو و بی اعتماد بنفسیم)گفت اول همه چی ترسه
بعدم گفت دینی ی درس بود ک گفته بود اگ یک گناهو انجام بدی ترسش برات میریزه برات عادت میشه
گفت مثلا اولین بار من مشروب خوردم ترسیدم ک مست کنم
ولی الان سالی ی بار میخورم و ترسی دیگ ندارم
کلی حرف زدیم از ساعت ۱۱ تاا الان بکوب حرف زد اینجور وقتا حرف زیاد میزنه حرفاشم جالبه واقعاا
ولی این جمله اش حسابی مغزمو درگیر کرد مثلا گفت بااید بری توو جامعه تا استرست بریزه باید با مردم حرف بزنی گفت برو پارک بشین با زنا حرف بزن برو باشگاه و...
سال ۴۰۳ دیگ ترسو نیستم
برا چیزای الکی استرس نمیکشم
و مطمئنم ی نسخه بهتر از خودم میسازم
اینم بگم من اهل مشروب خوردن نیستم بشددتم مخالفشم ولی نمیتونم دوستامو مجبور کنم