افسردگی دارم
همش تو رختخواب خوابم
داداشم ۱۳ سالشه قربونش برم انقد با فهمه با درکه
داروهامو میاره ..ظهر گشنم بود چیزی نمیتونستم بخورم خوابیدم.. برام کباب کرد اوورد تو اتاقم بیدارم کرد گفت پاشو غذا بخور..یا با خانوادم دعوام شد سرشام شام نخوردم گفت بیا بخور بخاطر من اینار و ولشون کن اهمیت نده و فلان نکن
الانم گشنمه به مامانم گفتم یه چیزی بده گفت حال ندارم داداشم گفت تو خسته ای حال نداری برو بخواب من برات هرچی میخوای درست میکنم میارم برات
یا گقتم یه لیوان آب شیرین بیار قرص بخورم رفت آب تصویه آورد با داروهام
دیشب مثلا یکم قرص خواب زیاد خوردم خوابم ببره داداشم ک دید..صبح بیدارم کرد قرصم و بده بهم یکم سخت بیدار شدم تو خواب و بیداری دیدم دستشو گذاشت پایین بینیم نفسمو چک کنه
وای خدا
اصن دلم نمیاد بعدا فردا پس فردا با زنش سهیم شم😐