امروز تو تاکسی بودم ی زن و مرد کنارم نشسته بودن از صحبتشون فهمیدم امشب عروسیه پسرشونه
مادره میگفت ببین چه زنی واسه پسرت گرفتی زنگ زدم بهش گفته مزاحم نشو مرده هم میگفت بابا آرایشگاه بوده وقت نداشته استرس داشته اینجوری گفته زنه هم داد میزد میگفت چیه حالا هیچی نشده از اون دفاع میکنی چه خبره
بعد پسرشون بهشون زنگ زد گفت بابا با لباس عروس و آرایشگاه ۲۰ میلیون خرجیش شده بهم گفته تو پولشو بده ۵ میلیون کم دارم واسم بریز نمیدونم اینجوری متوجه شدم
بعد مادره فهمید تو تاکسی نزدیک بود سکته بزنه جیغ میزد میگفت من واسه ۵۰ تا پسرم زن گرفتم یکی از یکی بهتر فقط این یکی رو تو انتخاب کردی خاک تو سرت با این انتخابت
اون جا من دیونه شده بودم از خنده خجالت هم میکشیدم بخندم
مردم از خنده 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣