فداتشم سنی نداری هنوز که
من ماه دیگه ۲۳ سالم میشه
وقتی عاشق شدم دقیقا همسن تو بودم ۱۸
خیلیم جنگیدم خیلیم تلاش کردم و موندم و حرف نزدم
ولی دیدم نمیشه
درباره محبت پدر گفتی من نمیدونم اخلاقای بابات چطوره امیدوام بابات دوستت داشته باشه
منو حتی خونوادمم دوس ندارن
حتی عزیزترین ادمای زندگیم یک بار با محبت نگاهم نکردن تمام اینایی ک دارم مینویسم دارم با دونه دونه کلمه ها گریه میکنم... نمیدونی چقدر بغض دارم
اینقدر امشب گریه کردم الانم تمام صورتم خیس از اشک