امضامم راجب همین آرایشگرس
من 5روز بعد عقدم بخاطر همین عفریته از شوهرم سیلی خوردم میگف باید بری اون آرایشت کنه ک نگم چ بلایی سر همین عفریته آوردم تو آرایشگاه اون موقع نمیدونستم با همدیگه دوستن
تقریبا 2ماه پیش بود ک اتفاقی تونستم رمز گوشی شوهرمو باز کنم رفتم دیدم هم بهش زنگ زده هم پیام دادن ب همدیگه ساعت 3شب بود ک بیدارش کردم و کل خونه رو زدم ب هم
بعد دست گذاشت رو قرآن گف ب جون بچمون با دوستم کات کرده بودن دوستم گف گوشیت بده برا منو بلاک کرده بزار آشتی کنیم
گفتم دوستت بهم نشون بده ببر باهاش حرف بزنم گف ن حرف در میارن اگ بهم اعتماد نداری بذار برو خونه بابات
بعد 10روز تو ایرانسل من نگا کردم دیدم حرفیده باهاش گفتم و گف ب جون بچمون اگ یبار دیگه با گوشی من بهش زنگ بزنه دهن مادرش و فلان میکنم و بهمان میکنم
رفتم همراه من نصب کردم دیدم فرداش با همراه اولش زنگ زده ب زنه ولی چن ماهه کنترل میکنم اصلا ن زنگ زده ن اس داده