یه ساله عقدم بچها
رابطمون باهم خوب بوده دیشبی بدجور اشکمو دراورد
بچها هیچ موقع پشتم نبوده بخدا مادرش همش بهم کنایه میزنه اون عروسشو بیشتر از من میخواد بعد مدام پیشم میگه عروسم حیفه
شوهرم تو هر زمینه ای باشه میگع اولویت اول خانوادمن اونارو بیشتر میخوام..یه بار نشده هوامو داشته باشه یه بار نشده که دوست داشتنشو احساس کنم
دیشب برا بار دوم گفته اگه نمیتونی با شرایطم کنار بیای طلاق بگیریم 😔بچها میخوامش ترو خدا یچیزی بگین چیکار کنم
از دیشبم اصلا نه پیام و نه زنگ زده
🥲🥲
با چی باید کنار بیای؟
عزیزم شرایط خانواده ات چه جوریه اگر خانواده ات حمایتت میکنن و پشتت هستند همین الان جدا شو
عزیزم چندسالتونه وسرچه موضوعی با هم مشکل دارین آیا اونقدرمهم است که آخرین راه انتخاب کنید
اینکه شوهرت پشتت نیست خیلی بده . ولی عزیزم ما ک شرایط شما رو نمیدونیم فقط دو خط نوشتی از کل زندگیت خبر نداریم.
الان ک عقد کردی حرف از طلاق نزن برید مشاور
حامی نیست،تحقیرت میکنه،اولویتش نیستی ،خیلی رک بهت میگه ارزش نداری برام ، چه خوبی داره که میخوایش الله اکبر😐
معلومه که باید طلاق بگیری وقتی از الان که عقدین اسم طلاق آورده چرا زنگ خطر رو نادیده میگیری؟ حتما میخوای بعدا با بچه طلاق بگیری!
کاری نمیتونی عزیزم خیلی اینجوری دیدم اگه واقعا دوسش داری باید کنار بیای هر موقع صحبتش شد بگو بهش که هدفت تو جداکردن یا رها کردن خانوادش نیست . خودتم باید سنگاتو با خانواده شوهرت وابکنی اصلا اونو دخالت نده
که البته بگم عزیزم یروزی خسته میشی میفهمی به خودت ظلم کردی
چقد بده اینجوری..حق داری واقعا .خیلی سخته دوسش داشته باشی ولی اون هیچ کاری نکنه بهت ثابت شه دوست داره..بشین فکراتو بزار روهم .اگه بامادرت راحتی باهاش مشورت کن ببین چی میگه.چون ما از زندگیت ورسم ورسومای شماخبرنداریم
