ماشینمو از تو پارکینگ دراوردم همین که خواستم دور بزنم { خونمون سر کوچس} از کوچه ماشین اومد زد سپر ماشینم رف
مقصر هم من بودم
جالب اینجاست داداش اکسم بود {هم محله اییم تقریبا}
اون از رابطه منو و داداشش خبر نداشت که
خودش چون بچس{16سالشه} زنگ زد داداشش اومد که اکس منه 
وااای دیدمش انقدر حالم بد شدااا
مامانمم اومد منو اونو باهم دید 
الانم داره دعوام میکنه میگه تو از قصد خواستی با اون تصادف کنی انقدررر دعوام کرده هااا  
خودم با دیدنش حالم به اندازه کافی بده مامانمم بدتر داره اعصابمو بهم میمریزه
هنوز که هنوزه ضربان قلبم سرجاش نیومده