من یک خاطره یادم اومد
عید ۹۷ بود خونه پدر بزرگ پدرم جمع شده بودیم
مادربزرگ پدرم یک کاسه نقل مغز دار گذاشته بودن که بچه ها بخورن
عمو من کنار مادربزرگشون نشسته بودن
بعد به عموم میگن بهت بادام و فندق میدم بخور من دندونم نمیگیره بجوم
عمو منم مشغول صحبت بودن با بقیه هی بادام و فندق رو میگرفتن میخوردن
بعد به خودشون میان از مادربزرگشون میپرسن اینا از کجا میاد
مادربزرگشون میگن من نقلا رو میخورم مغزاشو در میارم میدم به تو بخوری