عروسی که 4 سال منتظرش بودم بهم زدم

صبر کن عزیزم و مطمئن باش ادم بهتری نصیبت میشه بعد اون موقع میگی چقدر من خودمو دست کم گرفته بودم ،هر اتفاقی توی زندگیت بیفته خیریتی داره این هم برای تو یه درس بود که یاد بگیری برای هرکسی به میزان سطح فکر و شعورش کنار بیای، من خودم اصلا ادم پرتوقعی نبودم و نیستم و برای عروسی خیلی با شوهرم کنار اومدم ولی اونم ادم نمک نشناسی نبود اول که اصلا اجازه دخالت به هیچکس نمیداد میگفت هرچیزی خودت انتخاب کنی حتی بعدا به گوشم رسید با خانوادش چند بار بحثشون شدا که به هیچکس برای هیچ چیزی نگفتین و خودتون تصمیم گرفتین ولی اون زمان نه به من گفت نه اجازه داد کسی نظر بده اگرم به تصمیمی با هم میگرفتیم میگفت تصمیم ما اینه منم خیلی خیلی توی همه چیز عروسیم باهاش راه اومدم چون ارزششو داشت.

نی نی سایت شده پراز سوژه های تکراری 

یهو به مرغ گیر میدند

یهو با خیانت گیر میدند

یهو ۴و۵سال از زندگی رو عروسی رو کنسل میکنن 

یهو۳۶ملیون خرج لباس عید میکنن

اه 

دقیقا.ماها نامزد کردیم شوهرامون فرشته بودن بعد نامزدی چقدر تغییر کردن وای بحال کسایی که همون دوران نامزدی خوب نیستند 

من باشم میگم من نمی تونم رو حرف بابا حرف بزنم 

وا چه زشته رفتار دو طرف 

مگه اومدن خرید واسه تخفیف چونه می‌زنین

شما و آقا پسر باید از قبل با خانواده ها صحبت می‌کردید به نظر مشترک می‌رسید و توی مراسم فقط مطرح می‌شد و تمام 

تازه قشنگش اینه که مثلا خانواده داماد یک هدیه کوچیک هم خودشون به مهریه اضافه کنن نه اینکه چونه بزنن کمش کنن و خانواده عروس چونه بزنن زیادش کنن

خیلی زشته این چیزها

اشکال از شما و آقا پسر هست که بلد نیستید و حتی بزرگتر هاتون بلد نیستن 

سه سال دوست بودید مگه صیغه بودید که این سه ماه رو صیغه کردید ؟؟؟ 

چه نا آگاهی ها میبینه آدم 

زشته بابا چه با افتخار هم میگی 

من این صیغه رو اصلا نمی‌فهمم اونم واسه شما که ارتباط و دوست پسر واستون تعریف شده و عادی هست 

اشتباه میکنی.تو برای اون آقا ببخشیدا مهم نبودی وگرنه انقد به حرف خواهرش نبود

شما درست نظر پدرت رو با آقا پسر قبل از بله برون و صحبت مهریه مطرح میکردی و مسایل رو خودت حل میکردی 

ایشون هم با خانواده خودش 

نه تو مهمونی و انگاری وسط بازار 

من پونزده سال پیش ازدواج کردم این مزحکه که شما گفتی رو هرگز تحمل نمی‌کردم نسل جدید ایران انگاری عقب گرد کرده !!!

تموم کردن با این آدم دیگه ناراحتی داره ؟

شناختی به درد نمی‌خورد و تمام حالا سه سال یا سه ماه 

شما چشمت رو به شناخت باز میکردی همون سه ماه اول شناخته بودی به سه سال دوستی نمی‌رسید که الان بگی سه سال عمرم رفت 

خب پس کاریت نباشه دیگه 

شما پدرت تصمیم میگیره ایشون خواهرش 

شکایتت چیه ؟ 

البته که هیچ کدوم بلوغ ازدواج ندارید