اومدم درد و دل ازدواجمون سنتی نبود اون موقع اخلاقش خوب بود کاری نمیکرد ک ناراحت بشم الان ولی داد میزنه سرم
خوبه رفتارش ولی همین داد زدنه هست
سه ماهه نامزدیم گوشیو طلا ( مقدار کمی) خریده و از لحاظ مالی برام کم نمیزاره ولی همین ک داد میزنه هست راستش من بخاطر اصرار مامانم باهاش دوست شدم و ازدواج کردیم اوضاع خونمون خوب نبود وضع مالی رو نمیگم وضع روحی روانی مامان بابام همش بحث و دعوا دارن ی جورایی بابام دوسم نداره مامانم دوسم داره البته اونم ابروش براش مهم تر بود چون تهدیدم میکرد ک اگ پسره نیاد خاستگاری میگم بابات گوشیتو بگیره نزاره بری دانشگاه و اینا خیلی غمگینم با اینکه خودش بهم گفت ازدواج کن اما الان ناراحتم ک قراره از مامانم جدا بشم
عاشق شوهرم بودم اوایل الانم هستم ولی سرد شدم یکم ازش بابت سرم داد میزنه و بداخلاقی میکنه بعضی وقتا 🥲