جاری های مهربون و فرق گذاشتن مادرشوهر

داستان از این قراره ک ما۵تا جاری هستیم.

یکیشون موقع ازدواج خیلی سختی کشیده برادرشوهرم اعتیاد داشته اذیت شده اون موقع و خانوواده همسرم خیلی تعریفشو میکنن هنوزهم..با اینکه اون موقل ها اذیتش کردن و الان با اخترام و هواشو داشتن دارن براش جبران میکنن

دونه دونه جاریام بسیار صبور و بسازن و انقدر خوبن ک منی ک تو فامیلمون ب خوش اخلاقی زبر و زرنگی و دانا بودن معروفم تو بین اونا انگشت کوچکه هم نیستم تمام انرژیمو میزارم ک ب چشمشون  بیام وخیلی کار میکنم

اون جاری بزرگه ک دیگه از همه بیشتره عزیزه بسیار زجر کشیده هم هست مورد توجه هست و واقعا همسون هنرمند کدبانو با اخلاقن...شوهراشون براشون کم میزارن اما هیچوقت گلایه شونو نمیکنن و با خوب و بد میسازن و من خیلی شرمنده میشم مادرشوهرم میگه اون عروس بزرگه من شده غذا نخورم ب اون غذا میزارم...شاید باورتون نشه اما شدت احترام و صمیتی ک براشون قاعله گاهی حسادت میکنم و میگم کاش من جاش اون زجرا کشیده بودم و الان انقدر عزیز بودم. گرچه همین الانشم منو دوست دارم و با هم خوبیم شکر خدا..اما خواهرشوهرم ک خیلی هم ازش حساب میبرم و براش ارزش قاعلم خیلی قبولش داره اون بزرگه رو بیشتر از بقیه و میگه من خیلی دوستش دارم و یه زن ب تمام معناست...واقعا اعتماد بنفسم از دست میدم وقتی اینمه خوبی و صبر میبینم البته ک منم واقعا دست کمی از اونا ندارم ولی خوب اونا عاقلتر داناتر و صبورتر و پیش خانواده همسر عزیزترن

من عزت نفسم پایینه و همه رو خوب میبینم و خودمو میکوبم..چطوری حالمو خوب کنم و برام این چیزا مهم نباشه .همشون کاری ان و احترام همسر و خانوادشون بسیار دارن تو خانواده همسرم معمولا خانومشان حق انتخاب اعتراض ندارم و اگر حرفی خلاف واقع و پسندشون گفته بشه از چشم میفتن و همگانی دیگه بهش محل نمیزارن و پشت همن حیلی..واسه همین باید مواظب باشی کوچکترین بیاحترامی و بی ارزشی بی پوششی بدحجابی خودسری کلام نابجا نداشته باشی وگرنه ارزشت از بین میرهو در زمره خوبان نیستی و خیلی در کلام رفتار باهات صمیمیتی نیست...تمام وجودمو می زارم اما نمیتونم مثل اونا خوب باشم.شایدم هستم و خودمو کم میبینم

.پشاور یا روانشناس هست کمکم کنه تو خانواده همسرم میره انقدر احساس محدودیت در رفتار کلام نداشته باشم و احساس جو سرد نداشته باشم ..اینم بگم کلام بی ادبی  واهل طعنه اصلا نیستن و همینکه شاید از صمیمیتشون کم بشه ینی مرگ تدریجی😪

افرین جو سنگینه همه پشت همن نمیتونه حتی کلمه خلاف بگی چون یا بی محل میشی یا از چشم میفنی و همه دیگ ب چشم گروه ادم خوبا نمیبیننت ..سعی دارن با کلامشون تسلط روانی داشت باشن

جاری های شما هم با اخلاق ساکت و حرف گوش کن هستن ساده میخورن ساده میپوشن و توسری خور و پر تلاش اند و از دستشون هنر میباره 

ن بابا جاری ها ی من خنده رو هستن و اخم تخم ندارن و خاتوداه شوهرم قدرشون میدونن و تعریف میکنن