بچه ها من یجاش برام عجیب بود
اونکه اینقدر بهش تومیدن ولهش کردن اما اون ریلکس بدون اعصاب خوردی جواب میدادبالحن آروم
۱.میتونه ثابت کنه کلاتیپش اینه و داستانش واقعی
۲.میتونه آروم بودنش برااین باشه ک داستان بوده و واقعی نبوده
ولی صمیمیت رو میشه حس کرد چون کسی ک طلاق گرفته نمیادباز بزنه
گوشی رو بلخره خاسته بخره یا خریده ک دوجور دراومد توحرفاش
خونه بفروشه دوطبقه بخره خخخ با والدین شوهرش بقول خودش
یجاهاییش سکوت وآروم بودنش رو من توزندگیم دارم
چیزایی ک ناراحتم میکنن ررو حتی دوسندارم ب زبون بیارم مث م ش ر و ب خوردن طزف مقابلم
من خیلی برون گرا بودم اما مدتهاس ارومتر شدم و توخودم میریزم خودمم نمیدونم دلیلش چیه
گف منو زده گوشی خورد کرده گفته برات میخرم قبول نکردم باز میگفت برام خریده گوشی
میگف خانوادم نگرانن ک شب تنهام بابچه هام میخایم خونه بفردشیم دوطبقه بخریم با خانواده همسرم ک اونا طبقه پایین باشن ما بالا
باز میگف چون شوهرم مریض باهاش میسازم و ی دلیل توزندگیمه ک اون کلید خونه داره میادو میره
وهرکی یسوال میپرسید میگف نمیتونم ج بدم شناسایی میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
