شبی ک اومدن خاستگاری اصرار داشتن فرداش بریم ازمایش و میگفتن حتما باید جوابتون مثبت باشه
اصلا نمیدونم چی شد ک ازدواج کردیم بعدا فهمیدم دعای زبون بند واسمون گرفته بودن
شوهرم ی جور وحشتناکی بداخلاقه و غرغرو
واسه هر چیزی تا چندساااااااال غر میزنه
بددل و شکاکه
هرچی فکرشو بکنی