من خیلی تنهام
شوهرم هم هیچ درکی نداره
انقدر گذشت کردم
اصلا تشکر که هیچ میگه بیشتر از لیاقتت برات کردم
حرفهای تلخ تو دعوا بهم میزنه
یادم نمیره
بهم میگه نو گذشته رو فراموش کن
ولی خودش تو دعوا از گذشته می گه
هیچی تموم نمیشه
فقط دارم آب میشم میخام بمیرم راحت بشم