خیلی منو تنها گزاشته نه که بره جای دیگه نه ذهنی عاطفی تنهام چون دوسم نداره تنهام ظهر زنگ زدن بچه رو بیارین سنجش بینایی از این تست جدیدا که میری اتاق تاریک با دوربین عکس میندازن بچم مشکل داره تاخیر گفتار داره و لجبازی و اینا گریه کرد طفلی میترسید نیومد بشینه همکاری کنه برداشت بین اون همه آدم بچه ۵ ساله رو زد مثل چی گریه کردم تا همین الان به قرآن نخواس یه لحظه آرومم کنه از ته دل عر میزدم به خیانت شک کردم بهش از چند سال پیش تو تاپیکهای قبلم کامل هس انقد گف و گفت که منم عین بمب ترکیدم گفتم منم زده کردی آدم نیستی با بچه ۵ ساله مشکل دار این رفتارو میکنی خستم کردی میدونم هیچی نیستم برات توم برام هیچی نیستی همون وقت که با فلان کس بودی مردی برام کلی حرف زدم پاشد رفت گوشیم رو پرواز گزاشته بودم تازه باز کردم دیدم استوری گزاشته دل بشکنه فلان عین بچه ها ولی بخدا حقش بود انقد عر زدم سر درد و دل درد شدم امروز موعدم بود ببخشین عقب انداختم شک به بارداری هم دارم من چه کنم