با شروع هر ترم جدید، یه دور به مسیر زندگیم شک می‌کنم.
تو دانشگاه دولتی كلاس مثل تئاتره
از جلو به عقب پر ميشه
تو دانشگاه آزاد كلاس مثل سينماست
از عقب به جلو پر ميشه
با داداشم هماهنگ کردیم اگه داور تو دفاع پایان نامش خیلی سوال کرد من تشنج کنم :)))
- معید
وقتی خوابگاهی باشی مثل من، تازه میفهمی که چه قدر پدر و مادرها تو تربیت فرزند کم گذاشتن. بعضی‌ها هنوز طرز غذا خوردن و نظافت شخصی بلدن نیستن! تایم خواب و بیداری و آداب معاشرت که دیگه بماند !
- یک عدد زردآلو خوشحال
روز اول کارورزیمون، استاد گفت: هوا برتون نداره که شما روانشناسین و اینا بیمارن. یادتون باشه اینا ده بیست ساله اینجان، اندازه موهای سر شما دانشجوی روانشناسی دیدن و بعضیاشون مباحث روانشناسی رو از شما هم بهتر بلدن. فقط مراقب باشید سر کارتون نذارن.
ما فکر کردیم حرف استادو فهمیدیم، ولی بعدها که بیماری اسکیزوفرنیک به کرات سر کارمون گذاشتن و به ریشمون خندیدن، فهمیدیم نفهمیدیم :)))
فکرهای یک درون گرا:
۱. لطفا وقتی نمی خوام زیاد صحبت کنم اون رو به خودتون نگیرید
۲. من نیازی به درمان شدن یا تغییر کردن به برونگرا ندارم
۳. اینکه ساکتم به این معنا نیست که آدم ضد اجتماعی هستم
۴. بعد از روابط اجتماعی برای اینکه دوباره شارژ بشم نیاز به زمان دارم
۵. من دیدارهای دونفره یا جمع‌های کوچیک رو ترجیح میدم
۶. گاهی اوقات حرف زدن پشت تلفن واقعا برام کلافه کنندست
فکت:
دخترا نصف چتاشون رو مدیون این افرادن 😂
ما این همه درس خوندیم و سختی کشیدیم و اومدیم دانشگاه که شما عاشق استادت بشی و باهاش ازدواج کنی؟ مگه مسخره پدرتیم قرمساق؟
به عنوان کسی که کلاس پنجم مبصر کلاس بوده میگم قدرت خواهر مادر نمی‌شناسه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
