خیلی سخت است ،مگر میشود یا من خیلی ناشکرم یا واقعا نکته مثبتی در خود نمیبینم و این قلبم را ب درد میاورد کاش میخابیدم و وارد دنیای دیگر میشدم دنیای فانتزی دنیایی ک هیچ انسانی وجود نداشت ی جنگل سر سبز ی و دشت درندشت و با موجوداتی مهربان و زیبا خیلی زیبا، هیچ خطری هیچکس را تهدید نمیکرد ...تا آخر عمر آنجا زندگی میکردم آری من خیلی خستم از وجود تک تک انسان ها من من واقعا لایق دوست داشتن کسی نیستم و این را فقط خودم میدانم و هیچ تراپیستی نمیتواند نظر من راعوض کند و مجبورم فقط دردهایم را در سینه ام فشار دهم و بازم قلبم ب درد آید خداوندا میشود من را نجات دهی نجاتم ده من را نجات بده ک دارم از دست میروم. نجاتم ده قبل از غرق شدن قبل از خفگی نجاتم ده .خداوندا من تحمل این شکست را ندارم در این مقطع ...ب دادم رس :)هعی دل دیوانه ول کن او حتی تورا ب یاد نمی آورد تو ارزشی نداری برای او واقعیت این است ک تو را دوست ندارد و نمیخواهد کسی برای داشتنت ی قدم هم جلو نیامد.. نفس های عمیق من چهره ی خسته چشمان نا امید دل تیکه پاره شده پاهای سست مغز گنگ بغضی روزا توان روی پا ایستادن را حتی ندارم باورت میشود این دنیایی بود خدایا من برای این دنیا زیادی ضعیفم زیادی بیهودم زیادی...