2777
2789

من و همسرم توسط دوست مامانم به هم معرفی شدیم. چند جلسه ای بیرون رفتیم و صحبت کردیم. ازش خوشم اومد و بعد دو ماه نامزد کردبم و بعد ۵ ماه عقد کردیم. الان نه ساله ازدواج کردیم. تا پارسال دیوانه وار عاشقش بودم و تمام تلاشم رو برای لبخندش میکردم ولی مشکلات باعث شده علاقه ام محدودتر بشه . رندگی پستی و بلندی زیاد داره. ولی با تمام حرف ها بازم دوسش دارم.

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

من برای کارهای طلاقم سه روز پشت سرهم رفتم دادگاه و هر سه روز که آژانس گرفتم همین همسرم میومد بعد که ...

سلام . چه عجیب و جالب.....منم از ته دل میخوام کسی بیاد توی زندگی م که همین حس تو رو بهش داشته باشم

ماهم همکباسی دانشگاه بودیم از همون روز اول انگار عاشق شده بود و به هر بهونه ای همه جا دنبالم بود ترم ...

اون جمله ت که گفتی حتی وقتی نیست، دلم براش میریزه،ۀ خیلی غنج آور بود. خدای به منم همچین عشقی بده تا ابد

من و همسرم توی محل کار اشنا شدیم اونم تو موقعیتی که اون رو میخاستن اخراج کنند و من بجاش بشینم!! البته منم بعد از دو ماه از اونجا رفتم... یعنی مدیر عامل اون شرکت وقتی فهمید ما با هم ازدواج کردیم رنگ پوستش برای همیشه بنفش شد :دی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز