تو نشریه ی دانشکده یه مطلبی به نامم چاپ شده بود ... خیلی ام چیز خاصی نبود ولی تو سال ۸۹ بود دیگه ....
اومدن تو حیاط دانشکده دستبند زدن بهم هاج و واج بودم نمیدونستم چه خبره...
نشریه ک تعطیل شد .. منو سر دبیرم گرفتن.. کلییی اتهام بهمون بستن...
من یه شعرم آخر ستونم نوشته بودم ازش یه چیز عجیب غریبی درآوردن یه جرم مباح شمردن شرب خمر بستن بهم و شلاقم بود علاوه بر زندان تو حکمم.... چیزایی مثل تحریف واقعه ی عاشورا . حمایت از خواننده ی مرتد شاهین نجفی و حمایت از اغتشاش گران و.... کلییی اتهام ردیف کرده بودن برام... هووووف... برای یه نشریه ی یه ورقی که کلا پنجاه شصت تا تیراژش بود...