این عنوان رو زدم که بیاید عزیزان
دخترا یه چیزی بگم براتون. زندگی خودمه. دوست داشتین بخونید.
منم چندسال پیش مثل شما از عشقم جدا شدم. سر یه مسیله بیخودی. اوایل کلی نذر و نیاز و دعا و توسل کردم و تا مدتی هیچ اتفاقی نمی افتاد. شبا خیلی گریه میکردم. خیلی دلتنگ بودم. همش یاد خوبیهاش میوفتادم.میگفتم خدایا ما که خیلی خوب بودیم باهم. خیلی پسر خوبی بود. بهتر از اون دیگه برای من وجود نداره.
اخرش نشستم با خدا صحبت کردم. گفتم خدایا من این ادم رو میخوام تو زندگیم. هرچی که هست . بهتر از این برای من وجود نداره. هرجور شده همینو بهم بده. هرمشکلی تو زندگیم پیش بیاد خودم درستش میکنم.(فکر میکردم مثلا چه مشکلی میخواد پیش بیاد من که دختر خوبیم. اونم شناختمش. پسر خوبیه)
اینقدر دعا کردم و توسل و نذرهای مختلف(اگه بخواید میتونم بگم بهتون) که خدا مارو به هم رسوند. در عین تعجب در عرض چند ماه خواستگاری و بعدم عقد کردیم.
همسرم مرد خیلی خوبیه. خیلی دوسش دارم. اونم منو دوست داره.
هیچکدوم از ما بد نیستیم یا مشکلی نداریم. اما هم جنس هم نیستیم. میفهمم که مثل من فکر نمیکنه. دیدگاهش با من فرق داره. چون فرهنگ و خانوادش با من فرق داره. میدونم که اون با دختر دیگه ای خیلی خوشبخت تر بود و من با پسر دیگه ای....من اوایل فکر میکردم به خیال خودم حسابی شناختمش. اما بعدها فهمیدم چیزهایی وجود داشت که به ذهنمم خطور نمیکرد اونموقع.
مخلص کلام. شاید تا الان زیاد دعا کردی و توسل که خدا بهت برسونهش و نشده. بدون حکمتی داره.
شاید هردوتون خوبید اما هم جنس هم نیستین و احتمالا تو زندگی خیلی اذیت میشین
پافشاری نکنید که خدا به هم برسونتون