2777
2789
عنوان

بچه ها خواستگارم اومد ولی..

142 بازدید | 13 پست

تو تایپیکای قبلم گفتم من یه سال باهمکارم درارتباط بودیم و همو خیلی دوست داشتیم و وابسته هم بودیم ولی وقتی خانوادم متوجه ارتباطمون شدن به شدت مخالفت کردن(به خاطر اینکه سابقه ترک اعتیاد داشت) و اجازه ندادن من دیگه برم سرکار ، ما چندماه دیگه ام تلفنی در ارتباط بودیم ونهایت به خاطر اینکه خیلی تحت فشار بودم تصمیم گرفتم تموم کنم رابطمونو( حدود دوماهه) ،الان یه خواستگار اومده شرایط مالی و خانوادگیش تقریبا خوبه ،با مادرش اومدن خونه ولی پسره اصلا به دلم نَشِست،نمیدونم چون همکارم و دوست داشتم اینجوریم یانه، به خانوادم گفتم جوابم منفیه میگن دلیلت چیه یه دلیل منطقی بیار ،هرچی میگم ازش خوشم نیومده توکتشون نمیره،چیکار کنم بچه ها؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اخه خانوادم میگن داری بهونه میاری،هیچ ایرادی نداشت، تو فکر اونی هنوز

برای منم پیش اومده که یکی بیاد که ایرادی نداشته باشه ولی ازش خوشم نیاد و رد کنم‌. بگو دوسش ندارم منتظرم یکی بیاد که ازش خوشم بیاد

از یه طرفم من احساسم ودوست داشتن برام اولویته

به نظر منم احساس باید اولویت باشه، تو هر چقدرم که بگی طرف خیلی خوبه ، پولداره و ... اگر حسی بهش نداشته باشی، اون زندگی،  زندگی نمیشه واقعا

به نظر منم احساس باید اولویت باشه، تو هر چقدرم که بگی طرف خیلی خوبه ، پولداره و ... اگر حسی بهش نداش ...

من احساسم حرف اول و میزنه برام هرچی میگم بابا من خوشم نیومده میگن دلیل منطقیبگو ما که ایرادی ندیدیم

من احساسم حرف اول و میزنه برام هرچی میگم بابا من خوشم نیومده میگن دلیل منطقیبگو ما که ایرادی ندیدیم

بگو عزیز من، مگه قرار نیست من زندگی کنم، خب من اصلا نمیخوام دیگه زندگی کنم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792