2777
2789

من تک دخترم با چهارتا برادر 

دوتاشو زن گرفتن اولیه  منو از اتاقی که توش میخوابیدم پنج شنبه و جمعه پرت میکرد بیرون و من باید میرفتم تو پذیرایی میخوابیدم حالا دومیه ازدواج کرده اونا هم دارن ازاون پذیرایی میندازن  بیرن من خسته شدم پس من چی کجا بمونم به خدا منم حریم خصوصی میخوام بسمه ۲۰ سال سنمه 

بگیر ازشون

به نام کاربری دقت نمیکنم😑‌نظر شخصی منه ممکنه با من مخالف باشید احتیاجی به دعوا و گارد نیست ما هرکدوم‌ دنیای خودمون با افکار خودمون رو داریم... ... .یاد بگیریم بهم احترام بزاریم تا خودمون هم لایق احترام باشیم🤍. براتون ارزو میکنم ارزو هاتون خاطرهاتون بشه💜ولی هیچوقت خاطرهاتون ارزو نشه🔮🎭

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مامان بابات چرا مدیریت نمیکنن دقیقا؟ 

مامان بابات کجا میخوابن؟ 

نمیخوای کاملا جدی باهاشون در میون بزاری؟ 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

مادرت یا پدرت جذبه ندارن وقتی جا نی خو زنشون نیارن برا خواب عجباااا یا با پدرت صحبت کن یه اتاق اضافه بسازن اگه جاشو دارین 

مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه 
خواستگار: هدفت از ازدواج چیه؟ اسی: اتاق

ی دوست داشتم‌میگفت از بس مهمون داشتیم‌و رفت امد سوم راهنمایی با پسرعمم ازدواج کردم‌گفتم برم حداقل ظرف دونفر بشورم . اونم مشکل داشت شوهر بچه دار نمیشد چون فامیلم بود ۱۴ سال موند پای مرده که اقا طلاقش داد گفت برو شوهر کن 

مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه 
خواستگار: هدفت از ازدواج چیه؟ اسی: اتاق

نه هدفم از ازدواج اینه کسی پیدا بشه که حداقل  درکم کنه مامانمم پشت عروساست به خدا من کاری به کارشون ندارم ولی هرچی فکرشو میکنم مادرم  خیلی در حقم کوتاهی  کرده و دارم اذیت میشم نه کار میتونم بکنم و به غیر از اون مادر بد دلی دارم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792