2777
2789
عنوان

مادرشوهرم خیلی دخالت میکنه

| مشاهده متن کامل بحث + 1193 بازدید | 69 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

حتی پدرشوهرمم ب پدرم گفته ب دخترت بگو بچه بیاره🙄دارم دیونه میشماز دستشون

وای منم این مشکلو دارم بچم تازه دوسالشه گیر دادن بیار

بچهای خودشون دوتا یا ۳ تا دارن جاریمم گفتن هی بیار ۴ تا داره حالا ب من گیر دادن

سخته ولی بنظرم تا نمیخوای اجازه نده بهشون بگو خرج و فکرش و مسئولیتش با منه نه با شما ..والله فردا بچه یچیز بگه پدرش میگه اینم بچه ای که تربیت کردی انگار خودش تو تربیت اثری نداره!

وای منم این مشکلو دارم بچم تازه دوسالشه گیر دادن بیار بچهای خودشون دوتا یا ۳ تا دارن جاریمم گفتن هی ...

اگه شوهرت خوبه و مشکل مالی نداری زوتربیاری بهتره فاصله بیفته دیگه درد نمیخوره

عزیزم ی جوری بینتونو خدای نکرده بهم نزنه ب خواستش برسه

اگه شوهری قراره اینقدر دهن بین و بدبخت باشه همون بهتر که زندگیمون بهم بخوره😁و بچه ام یه بابای ابله نداشته باشه

اگه جواب چرندیاتت رو ندادم بدون در حدی نیستی که ارزش جواب دادن داشته باشی😁
سخته ولی بنظرم تا نمیخوای اجازه نده بهشون بگو خرج و فکرش و مسئولیتش با منه نه با شما ..والله فردا بچ ...

شوهرم فک میکنه فقط خرج بچه مهمه.بخدابچم وقتی سرمامیخوره تب میکنه تاخودصب پاشویش میکنم ازبیخوابی چشم دردمیگیرم ولی ده دیقه نمیادکمک یا اصلانمیپرسه خوبه بهتره 

وااااای اینو دیگه نشنیده بودم یعنی بخاطر دخترشون خواستن شماهم نیارید ک دخترش اذیت نشه.آخه تاکی نیاری ...

اره به خدا 

من نمیدونستم شوهرمو پر کردن

یکماه بارداربودم دعوت کردم مهمونی فرداش اومد گفت چه غذایی  درست کرده بودی که(من ازغذا بگیر تا کیک پختم تنهیی با تهوع و احوالای بارداری) بعد به شوهرم گفت مگه نگفتیم بچه نیار 

نگو دخترش تا فهمید باردارم خون به پا کرده خونه شوهره

بابا من نمیدونستم بچه دار نمیشن ماه اول رفتیم عروسی فامیل من گفتم انگاری پریودم این خواهرشوهر تادم دسشویی اومد ومنتظر که من گفتم اره پریود این چنان لبخندی زد من فهمیدم 

 ماه بعدی باردارشدم سوخت

سه چهارماه قبل با خواهرشوهرم  دعوا کردم گفت برو شکر خدا کن بچه داری وگرنه طلاقت میدادم  نه اینکه تا الان منو به دادگاه ننداخته ناراحت

خداروشکر به من تو نامزدی میگفت بچه دار نمیشی میگفتم ما زن و شوهر کاری نکردیم از کجا میدونی خداروشکر قسمت خودش شدشوهرش مریض تو حسرت بچه بمونه انشالله  پسر شیرخوارمو ازم گرفت بچم شیر مادر نخورد

الانم کارش تو دادگاه یکماه مونده بود زایمان کنم شوهرش ومادرشوهرش از گوشش گرفتن انداختنش بیرون الان شش ساله طبقه بالای ما با ننه جونش زندگی میکنه

بعضی مردا طول میکشه تا بفهمن خواهرومادرشون چه جونورایی هستن

برام مهم نیست 

اونقدر خوب هستم که اگه بره اون بازنده ست نه من

اگه جواب چرندیاتت رو ندادم بدون در حدی نیستی که ارزش جواب دادن داشته باشی😁
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792